سرانگشتی، حساب می کنم ، گستاخی های کودکی ام را .! چورتکه می اندازم، بر شمار اشتباهات جوانی ام . وجب میکنم، مساحت دور اندیشی ات را برای آینده ام ! و متر میکنم، جامه عشق ات را بر تن ام . و اندازه می گیرم، جرم نگاه پر عاطفه ات را، که سایه می اندازد بر جسم ام وپناه تنهائی من است. حسابگر می شوم ومی شمارم: تعداد روزهائی که برای بالندگی من، پیر شدی .! حساب می کنم ، حساب می کنم، حساب می کنم . از خرده حساب ها که چشم می پوشم، حاصل این می شود: من برای تمام حساب منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تقی نورپور هوپو سرمايه گذار خدایی که نمی شناسم پول اینتکس ارزانی فروشگاه اینترنتی میهن استور آموزش سئو وردپرس